گیس عشق ما بلند شده می باید قیچی اش کنیم وگرنه، تو را و مرا می کشد. *** آن سوی روزهای دوری و تنهایی با بوسیدن لبان تو احساس می کنم نامه یی عاشقانه را در صندوق ِ پست ِ قرمزی انداخته ام. *** هر مرد که پس از من ببوسدت بر لبانت ، تاکستانی خواهد یافت که من کاشته ام. *** چشمانت کارناوال آتش بازی ست! یک روزدر هر سال برای تماشایش می روم و باقی روزهایم را وقف خاموش کردن آتشی می کنم که زیر پوستم شعله می کشد. *** آه ! ای کاش ، روزی از خوی خرگوشی رها شوی و بدانی که من صیاد تو نیستم، عاشق توام. ______________ نزار قبانی، شاعر سوری